قدیمی ها - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حسین ؛ پیر مغان عشق حافظ

بسم ربالْحسین                              حسین ( علیه السلام) ؛ پیر مغان عشقِ حافظ

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید       که سالک بی‎خبر نبود ز راه و رسم منزلها (1)

معنی بیت : اگر پیر مغان که از صحت و سقم راه‌ها با خبر است به کاری فرمان داد به ظاهر آن نگاه نکن ( و در فرمان پیر مغان شک نکن وآن را انجام بده ) زیرا همیشه حق به پیر مغان است .

 

نگاهی به بعضی از ابیات لسان الغیب می‌اندازیم شاید پرده از روی پیر مغان برداریم او که سلوکش با عقل حسابگر چوبین نمی‌خورد ! 

با توجه به اینکه « مغ » به روحانیان آئین زرتشتی گفته می‎شود (2) « پیر مغان » می‌تواند مهمترین شخصیت در بین « مغ »‌ ها باشد . این ترکیب بیست و چهار بار در غزلیات حافظ تکرار شده است . حافظ از ازل ، حلقة عاشقی پیر مغان را در گوش دارد (3) بیش از چهل سال از عمر خود ( تقرییاً تمام عمر پس از سن تکلیف ) رابه او ارادت ورزیده است (4) و تصمیم دارد که تمام عمر را اینگونه باشد (5)  و ترک خدمت او نکند (6) او مرشد (7) و پناهگاه است (8) مشکل به دست او حل می‏شود (9)  باید از او مدد جست (10) واژه‎هایی مانند « نیکی » (11) « همت » (12) « دولت » (13) گشایش (14) « معنی » (15) را باید از درگاه او چشم داشت . و مانند بعضی به ظاهر سالکان ، نباید او را آزرد (16) و ورد صبح و شام عاشق صادق ، دعای پیر مغان است (17) و سخن پیر مغان را باید با گوش هوش شنید (18) چارة کار به دست پیر مغان است (19) اوست که به گفته عمل می‎کند (20) و با عنایت خویش مرید را ازجهل می‎رهاند (21) با توصیفاتی که از پیر مغان آوردیم اولین شخصیتی که در اسلام می‌توان به او لقب پیر مغان داد ، پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) است و پس از ایشان  بالتبع ، معصومین ( علیهم السلام ) .

آری حجت موجة ما (22) در اینکه از بین معصومین ( علیهم السلام ) امام حسین را با توجه به بیت « به می سجاده رنگین کن ... » پیر مغان عشقِ حافظ نامیده‌ایم اشاراتیست که در این بیت وجود دارد ؛ در این بیت حرف از « پیر مغان » است و « رنگین کردن سجّاده » با « می » .

با توجه به اینکه اولاً شراب برای نوشیدن است نه ریختن ! ثانیاً « می » سرخ است و خون هم سرخ ( و خون برای ریخته شدن ! ) بیراه نیست بگوییم که حافظ از « می » ، خون را اراده کرده و از« سجّاده »  نماز را (23) . با این توضیحات یاد نماز ظهر عاشورای امام حسین ( علیه السلام ) می‌افتیم که در بحبوحة جنگ و در مقابل دشمن اقامه شد و در این نماز شهید و زخمی نیز در راه خدا نثار شد . ( خون بر سجاده ریخت !)

ذکر دو نکته هم خالی از لطف نیست : 1- پیر مغان خود سالک طریقت است و به آنچه فرمان می‌دهد عمل می‌کند ( مثل امام حسین ( علیه السلام ) که خود چنین کرد و سجاده با می‌ رنگین نمود )

2- از این بیت مشخص است که ظاهراً سجاده را با « می » رنگین کردن عاقلانه نیست ( چرا که شاعر می‌خواهد بگوید که اگر چه با حساب ظاهری نمی‌خورد تو این کار را انجام بده ! ) مانند وضعی که امام و یاران با وفایش در آن بودند ، از نظر عقلا نماز خواندن آن هم در مقابل دشمن سفّاکی که از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کرد ، کار سنجیده‌ای نبود و به قول معروف با معادلات مربوط به جنگ و دفاع و ... ، جور در نمی‌آمد امّا امروز می‌فهمیم که کاری درستتر از این کار ـ نماز ظهر عاشورا ـ در آن زمان وجود نداشت .

در زیارت نامة امام حسین ( علیه السلام ) می‎خوانیم که « اشهدُ انَّک قد اَقمتَ الصلوه و ءاتیتَ الذَّکوه و اَمَرْتَ بِالْمعروفِ و نهیْتَ عنِ الْمنکر » (24) و چه زیبا گفته‌اند که « در عشق دو رکعت نماز است که وضوی آن درست نیاید الّا به خون » (25)

کلمة « سالک » یعنی رونده ، راهرو ( در مسیر فکری و معنوی ) . « پیر مغان در ادب عرفانی ، نماد کسی است که در سلوک ، به حق راه جسته است و در اصطلاح سالکان ، به نام پیر ، مرشد و انسان کامل  از او نام برده می‎شود » (26)

 

پاورقیها

1- غزل 1 ، بیت 4

2- باید توجه داشت که در شعر آنهم شعر حافظ ، کلمات به معنای ظاهریشان نیست مثلاً در مورد « مغ » که به روحانی زرتشتی گفته می‌شود به معنای مطلق روحانی ( و یا معصوم ) اطلاق می‌شود .

3- حلقة پیر مغان از ازلم در گوش است       بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود ( غزل 205 ، بیت 2 )

4- چل سال بیش رفت که من لاف می‎زنم       کز چاکران پیر مغان کمترین منم ( غزل 343 ، بیت اول )

5- تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود       سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود ( غزل 205 ، بیت اول )

6- به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت       چرا که مصلحت خود در آن نمی‏بینم ( غزل 358 ، بیت 2 )

7- گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت       در هیچ سری نیست که بویی ز خدا نیست ( غزل 69 ، بیت 9 )

8- و گر کمین بگشاید غمی ز گوشة دل       حریم درگه پیر مغان پناهت بس ( غزل 269 ، بیت 3 )

9- مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش       کو به تأیید نظر حل معما می‏کرد ( غزل 142 ، بیت 3 )

10- گر مدد خواستم از پیر مغان عیب مکن       شیخ ما گفت که در صومعه همت نبود ( غزل 208 ، بیت 5 )

11-نیکی پیر مغان بین که چو ما بد مستان       هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود ( غزل 203 ، بیت 2 )

12- در این غوغا که کس کس را نپرسد       من از پیر مغان همت پذیرم ( غزل 332 ، بیت 8 )

13-  حافظ جناب پیر مغان جای دولت است       من ترک خاکبوسی این در نمی‎کنم ( غزل 353 ، بیت 7 )

14- از آستان پیر مغان سر چرا کشیم       دولت در آن سرا و گشایش در آن در است ( غزل 39 ، بیت 4 )

15- آنروز بر دلم در معنی گشوده شد       کز ساکنان درگه پیر مغان شدم ( غزل 321 ، بیت 6 )

16- تشویش وقت پیر مغان می‎دهند باز       این سالکان نگر که چه با پیر می‎کنند ( غزل 200 ، بیت 6 )

17- منم که گوشة میخانه خانقاه من است      دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است ( غزل 53 ، بیت اول )

18- من که خواهم که ننوشم مگر از راوق خم       چه کنم گر سخن پیر مغان ننیوشم ( غزل 340 ، بیت 8 )

19- گرم نه پیر مغان در به روی بگشاید       کدام در بزنم چاره از کجا جویم ( غزل 379 ، بیت 4 )

20- مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ       چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد ( غزل 145 ، بیت 7 )

21- بندة پیر مغانم که ز جهلم برهاند       پیر ما هرچه کند عین عنایت باشد ( غزل 158 ، بیت 6 )

 

22- بر گرفته ازبیت : به رغم مدعیانی که منع عشق کنند      جمال چهرة تو حجت موجه ماست ( غزل 23 ، بیت2 )

23- از اقسام دلالت ، دلالت وضعی است که از اقسام آنهم دلالت لفظی است و از اقسام آن یکی دلالت تضمنی یعنی دلالت لفظ بر قسمتی از معنای موضوعٌ له است مانند دلالت سجاده که جزئی از نماز است به نماز .

 نک : شیروانی ، علی ـ تحریر منطق ، انتشارات دارالعلم ، چاپ اول ، 1378 ، صفحة 49  

24- شیخ عباس قمی ـ مفاتح الجنان ، زیارت مطلقة امام حسین ( علیه السلام ) ، صفحة 835 ( این فراز در بعضی از زیارات دیگر هم آمده است )

25- این فراز از حسین منصور حلاج نقل شده ؛ به قول حافظ : خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد       به آب دیدة و خون جگر طهارت کرد ( غزل 132 ، بیت 3 )

26-  دکتر حسن انوری ـ صدای سخن عشق ، صفحة 35‏‏

 




تاریخ : چهارشنبه 86/11/3 | 9:40 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

ساقی تشنه

هو الشهید 

 تقدیم به امام حسین ( علیه السلام ) به خاطر برادر رشیدش حضرت عباس ( علیه السلام )

 

دستی که حال و روزش یک ادعا نبود

پایی که آه دیگر انگار پا نبود

چشمی که تیر را در آغوش می‌فشرد       

امّا هنوز این همة ماجرا نبود

 فرقی نمی‌کند که سپر داشت یا نداشت

 یا عکس شیر بر علمش بود یا نبود

 دریای خون گرفته‌ای از اسب و نیزه را     

 انگار هیچکس بجز او ناخدا نبود

 دندان خشم بر بند مشک می‌فشرد

باید رسید راهی تا خیمه‌ها نبود

این آب بود یا خون چشمهای او

بر خود نهیب زد جای اعتنا نبود

می‌آمد و هنوز به تن بوی آب داشت

آری چو مشک زخمی خود بی وفا نبود

سم می‌شکافت بر خاکی لاله‌گون شده          

اسبی که گریه‌اش دیگر بی‌صدا نبود

آنروز عصر حتی انگار باد نیز

با یال خون گرفته او آشنا نبود

سر می‌برید اکنون خورشید را غروب

ای کاش این دلاود دستش جدا نبود .‏

 




تاریخ : چهارشنبه 86/10/26 | 4:6 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

غزل خنجر

 بسم رب الحسین  

به مناسبت فرا رسیدن محرم این غزل به عاشقان امام حسین ( علیه السلام ) تقدیم می ‏شود :


السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین  

خنجر

از حال خود نداشت خبر، خنجر  

آمد به دستبوسی سر ، خنجر 

می مرد انتظار ، بر این رگها  

خود را نمی کشید اگر خنجر .

بر خود نهیب زد : « اسمائیل است

بر این گلو ندارد اثر ، خنجر

بشتاب ، آبرویت را لطفاً

با دست خویش بیش مبر، خنجر!!»

خود را عقب کشید ... خدایا، نه !!

تاب وتوان نداشت دگر ، خنجر

چیزی شبیه آه خدا چون سیل

انگار موج می زد بر خنجر

از چشمهای خود اکنون می ریخت

همراه اشک ، خون جگر ، خنجر

شک نیست حال فرصت اگر می یافت

می زد به قلب خود خنجر ، خنجر !!

                                                               زین العابدین آذر ارجمند لنگرودی




تاریخ : سه شنبه 86/10/25 | 7:16 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

یک رباعی تقدیم به امام رضا (علیه السلام)

ابریست دلم که رو به ماه آورده‏ست

رو سوی تو با روی سیاه آورده‏ست

ای ضامن عشق ، ضامن آهو ! آه

گرگی به نگاهتان پناه آورده‏ست

حقیر : ارجمند‏




تاریخ : چهارشنبه 86/9/7 | 8:35 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

علی : عدالت محض

 

به مناسبت شهادت مولی الموحدین امام علی ( علیه السلام )

 

علی عدالت محضی که نیست مثل تو

در این حوالی بی درد کیست مثل تو

تو را ندیده‌ام ای وای چشمهایم کو !؟

صدا نکرده‌امت ، دیر شد صدایم کو !؟

بمان بیایم و سیرت ببینم ، آی ! مرو

بمان ز روح تو زخمی بچینم ، آی مرو !

مرو که با تو نگاهم قشنگ خواهد شد

دلم برای تو ای مرد تنگ خواهد شد

برای عشق و عدالت غریب زیست علی

هنوز مانده بفهمیم اینکه کیست علی !

و خویش را چه عجیب است شیعه می‌نامیم

من و شما که نفهمیده‌ایم کیست علی

چنان به لبخندش پشت کرده‌ایم انگار

میان ما بد عهدان غریبه‌ایست علی

کدام چاه در این شهر مرده می‌فهمد

که چیست معنی یک عمر خون گریست علی

 بیا عدالت و شمشیر خویش را بردار

و بار دیگر در بینمان بایست ، علی !              

 زین العابدین آذر ارجمند




تاریخ : چهارشنبه 86/7/11 | 6:4 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

دو تصویر از عاشورا در غزل حافظ

بسم رب الحسین                                 

تصویر اول :

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست        پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست (1)

 

معنی بیت : با سر و وضعی اینچنین ( داشت می‌آمد )  : با زلف پریشان ، عرق کرده ، لبخند زنان و سرخوش و پیراهن چاک زده و سرود خوان و جام می در دست .

این بیت با توجه به « زلف آشفته » ، « خوی (عرق ) کرده » ، « مست » ، « پیرهن » و « غزل خوان » می‎تواند تصویر لحظات آخر امام حسین ( علیه السلام ) را تداعی کند . « زلف آشفته » می‌تواند کنایه از سر و وضع ظاهری امام حسین ( علیه السلام ) ( که با رضایت و تسلیم همراه بود ) باشد که در اثر جنگیدن و برداشتن زخمهای متعدد وخستگی و تشنگی و ... اینگونه شده بود ؛ « خوی » که به معنای « عرق » است ، این فراز از زیارت ناحیة مقدسه که : « قَدْ رَشَحَ لِلْموتِ جَبینُکَ » ( یعنی : عرق مرگ بر پیشانی مبارکت نشست) را به خاطر می‎آورد ؛ « خندان لب و مست » هم می‏تواند بیانگرِ غرق در نشاطِ عشق بودن امام حسین ( علیه السلام ) باشد (2) « پیرهن چاک » انسان را به یاد لحظه‌ای می‎اندازد که امام حسین ( علیه السلام ) برای رفتن به میدان نبرد ، از حضرت زینب (سلام الله علیها) پیراهن کهنه‌ای را طلب نمود و با شمشیر آن را چاک چاک فرمود و زیر لباسهای خویش پوشید ؛ تا اگر دشمنان خواستند بعد از شهادت ، لباسهای ایشان را به یغما ببرند ، لااقل به این پیراهن مندرس کاری نداشته باشند و بدن امام عریان نماند ( که البته از این پیراهن نیز نگذشتند ! ) (3) ؛ و اگر به راز و نیاز عاشقانة امام حسین ( علیه السلام ) با خدا در هنگام رفتن به سوی شهادت ( و لحظات شهادت ) توجه کنیم معنای « غزل خوان » و « صراحی در دست » بهتر معلوم می‌شود . (4)  

تصویر دوم

در نعل سمند او شکل مه نو پیدا     وز قد بلند او بالای صنوبر پست (5)

معنی بیت : براسبی زیبا و چابک سوار بود و قد و قامت بلند و زیبایش همة بینندگان را انگشت به دهن کرده بود .

این بیت می‌تواند یادآور شکل و شمایل زیبای حضرت عباس ( علیه السلام ) باشد که از شدت زیبایی به قمر بنی هاشم معروف بود . در قبیلة بنی هاشم همه زیبا بودند ، حضرت عباس چقدر زیبا بود که به ماه بنی هاشم ملقب شده بود . حافظ در بسیاری از ابیاتش از قد و بالا سخن به میان آورده که با خواندن بسیاری از آنها ، انسان به یاد این برادر دلاور امام حسین (علیه السلام ) و صحنه‌هایی که او آفریده است می‌افتد ؛ به بعضی از این ابیات نظری می‌اندازیم :

دل صنوبریم مثل بید لرزان است       ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست (6)

می‌شکفتم ز طرب زانکه چو گل بر لب جوی        بر سرم سایة آن سرو سهی بالا بود (7)

شیوة ناز تو شیرین خط و خال تو ملیح      چشم و ابروی تو زیبا قد و بالای تو خوش (8)

ز دست کوته خود زیر بارم       که از بالا بلندان شرمسارم (9)

خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکات      کز سر جان و جهان دست فشان برخیزم (10)

ز شوق نرگس مست بلند بالایی      چو لاله با  قدح افتاده بر لب جویم (11)

پیش بالای تو میرم چه به صلح و چه به جنگ       چون به هر حال برازندة ناز آمده‌ای (12)

به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید       که می‌رویم به داغ بلند بالایی (13)

عجیبی نیست که امام حسین ( علیه السلام ) بر نعش برادر فرمود : الآن پشتم شکست و چاره‌ام تمام شد

 

پانوشتها

1- غزل 26 ، بیت اول

2- لب در این بیت آدم را به یاد لب عطشان امام حسین می‌اندازد و اینکه با تمام تشنگی ، امام از اینهمه سختی لب به شکایت نگشود و همه چیز را در راه خدا تحمل کرد . حافظ در جای دیگر می‏فرماید :

 از تاب آتش می ، برگرد عارضش خوی       چون قطره های شبنم بر برگ گل چکیده » ( غزل 425 ، بیت 2 )

3- طاهر دزفولی ، محمد ـ سوگنامة کربلا ( ترجمه لهوف سید ابن طاووس ) ، انتشارات مؤمنین ، چاپ دوم ، 1379 ، صفحة 211

4- زیارت ناحیة مقدسه ، انتشارات مسجد جمکران ، چاپ سیزدهم ، تابستان 83 ، صفحة53

5- غزل 27 بیت 2

6- غزل 61 بیت 5 ( این بیت می‌تواند از زبان نازدانه‌های امام حسین ( علیه السلام ) باشد زمانیکه عموی دلاورشان برای آوردن آب به سوی فرات رهسپار شد )

7- غزل 203 ، بیت 7  ( ا ین بیت می‌تواند از زبان امام حسین ( علیه السلام ) باشد بعد از شهادت حضرت عباس ( علیه السلام ) ؛ با توجه به اینکه حضرت عباس ( علیه السلام ) علمدار سپاه امام حسین ( علیه السلام ) بود )

8 غزل 287 ، بیت 3

9- غزل 323 ، بیت اول ( این بیت می‌توان زبان حال حضرت عباس ( علیه السلام )  باشد زمانیکه دست نازنینش قطع گردید و دستش از آوردن آب به خیمه‌ها کوتاه شد . )

10- غزل  336 ، بیت 5 ( این بیت می‌تواند زبان حال امام حسین ( علیه السلام ) بر سر پیکر به خون آغشتة برادر رشیدش حضرت ابا الفضل العباس ( علیه السلام )  باشد ) بیت آخر این غزل نیز جای تأمل دارد :

روز مرگم نفسی مهلت دیدار بده       تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم

11 غزل 379 ، بیت 8 ( در این بیت « لاله »  نماد شهید است و « جوی » می‌تواند یاد آور « علقمه » یعنی رودی که حضرت عباس ( علیه السلام )  در کنار آن به شهادت رسید ، باشد )

12- غزل 422 ، بیت 3

13- غزل 491 ، بیت 5 ( این بیت می‌تواند از زبان سوگواران عزای امام حسین ( علیه السلام )  و یاران باوفای ایشان مخصوصاً حضرت عباس ( علیه السلام )   باشد )

14- کلمات دیگری در این غزل ( غزل 27 ـ که بیت مورد بحث یعنی « در نعل سمند او شکل مه نو پیدا ... » از این غزل است ) هستند که افسوس از شهادت این دلاور را می‎نمایانند ؛ مثلاً :

« شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست       افغان ز نظر بازان برخاست چو او بنشست »




تاریخ : دوشنبه 86/6/12 | 3:17 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

اینبار امام رضا (علیه السلام )

بسم رب الحسین  

 آسمان هشتم

ای آسمان هشتم ! حالی به ما بده

لطفی بکن به بال و پر ما رضا بده

ما را کبوتر حرم خویش فرض کن

کتفی بگیر از ما ، بالی به ما بده

باشد ! قبول ! حق داری ضامن غزل

ما نیستیم لایق امّا شما بده

ای شمع سبز پوش ، در این شب گرفتگی

درسی به نام عشق به پروانه ها بده

ای نام روشن تو در آفاق منتشر

درکی به هر پدنده ز نور و صدا بده

بین من و تو پنجره ای باز حایل است

فولاد چشمهای مرا هم جلا بده

یک جرعه کربلا ! به من این خواهش مرا

آقا ! تو را به عشق ، تو را به خدا ، بده !

تو با نگاه خود صله دادی به ابرها

اکنون در اشکشان سر و رویی صفا بده !

 

شعر از : زین العابدین آذر ارجمند لنگرودی




تاریخ : چهارشنبه 86/5/31 | 9:48 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

کلامی دیگر از حافظ در رثای حسین (ع) ـ به مناسبت تولد ثار الله و

بسم ربّالحسین

آنکه جز کعبه مقامش نبد از یاد لبت       بر در میکده دیدم که مقیم افتاده‎ست (1)

معنی بیت : آنکس که به حقیقت دین رسیده ، برای هرچه بهتر فهمیدن آنچه فهمیدنی است به شما نیاز دارد و آنی از شما غافل نیست .

 « یاد لب » در این بیت می‌تواند به لب عطشان امام حسین ( علیه السلام ) و یاران باوفای ایشان و مخصوصاً کودکان تشنة کاروان حسینی اشاره داشته باشد .

« تشنگی » یکی از مسائل مهمی است که در واقعة عاشورا ذهنها و چشمها را به خود جلب می کند . یکی از چیزهایی که با اندیشیدن در بارة چگونگی آن ، انسان را متحول می‌کند به طوری که با یاد آن کعبه خواهان به کربلا رو می‌آورند .

 حافظ در بیتی عجیب ، می‌گوید که آنان که امام حسین ( علیه السلام ) را با تشنگی به شهادت رساندند از امام و ولیّ امر ، بویی نبرده بودند :

رندان تشنه لب را آبی نمی‏دهد کس       گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت (2)

و عجیب اینکه حافظ بزرگ ، در چند جا « تشنگی » را با کشته شدن آورده :

 بر لب تشنة ما بین و مکن آب دریغ      بر سر کشتة خویش آی و ز خاکش برگیر (3)(4)

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است         وز پی دیدن او دادن جان کار من است (5)

« کعبه » نیز می‌تواند رمز بندگی باشد که در این صورت « کسی که مقیم همیشگی کعبه است » کسی است که تقوا را کاملاً رعایت می‌کند و به انجام تمام امور دین مقید است . و تقوا آن است که حسین وار به اطرافمان بنگریم ؛ به تعبیری دیگر درس تقوا را باید از مکتب امام حسین ( علیه السلام ) آموخت .

بنا بر احادیث فراوانی ، ثواب زیارت امام حسین ( علیه السلام )  از ثواب حج بیشتر است امام صادق در بارة ثواب زیارت امام حسین فرمودند : زیارت قبر امام حیسن برابر بیست حج و برتر از بیست حج است (6) البته احادیث فراوانی در این زمینه موجود است .  وقتی ثواب خواندن زیارت عاشورا در روز عاشورا با دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار جهاد که همه در خدمت پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) انجام گرفته باشد برابر است (7) ثواب زیارت از نزدیک چقدر است ؟

و همانگونه که قبلاً اشاره شد  می‎توان از حرم امام حسین ( علیه السلام ) به عنوان میکده  یاد کرد (8) ، چرا که رمزی از تفکر حسینی است و عاشقان حقیقی امام حسین ( علیه السلام ) مقیم این مکانِ لامکان هستند ؛ و خود را با این بینش و بصیرت ساخته‎اند . 

« مقیم میکده  » می‌تواند اشاره به هر کسی باشد که از دین توشه‌ای ( به هر اندازه ) برگرفته‌ است و صد البته جز پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) و خاندان پاک آن بزگوار چه کسی دارای مقام عظیم انسانیت است و چه کسی جز ایشان « دارد » که بدهد ؟! (9) به قول معروف فاقد شیء نمی‌تواند معطی شیء باشد . یاد آوری این حدیث شریف از پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) خالی از لطف نیست که در بارة علم امام علی ( علیه السلام ) فرمودند : « من شهری از حکمت هستم و آن ( حکمت ) بهشت است و ای علی تو درِ آن هستی » (10)

از معاویة ابن بجلی از اصحاب جلیل القدر امام صادق ( علیه السلام ) روایتی مشروح در بارة اهمیت زیارت امام حسین ( علیه السلام ) نقل شده که در قسمتی از آن امام صادق ( علیه السلام ) به او فرمود « ... ترک مکن زیارت آن حضرت را به خاطر ترس از احدی ، که هر که از روی ترس ، ترک زیارت کند آنقدر حسرت می‌برد ( در قیامت ) که آرزو می‌کند که کاش آنقدر در کنار قبر امام حسین ( علیه السلام ) می‌ماندم تا در آنجا مدفون می‌شدم ... » (11)  

پانوشتها 

1- غزل 36 ، بیت 8

2- غزل 94 ، بیت3

3- غزل 257 ، بیت 2

4-  خیال تیغ تو با ما حدیث تشنه و آب است       اسیر خویش گرفتی چنان بکش که تو دانی ( غزل 476 ، بیت 5 )

نمی‌کنم گله‌ای لیک ابر رحمت دوست      به کشته زار جگر تشنگان نداد نمی ( غزل 471 ، بیت 9 ) ( در این بیت کشته را می‌توان کُشته خواند ! )

ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی    که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت

روان تشتة ما را به جرعه‌ای دریاب       چو می‌دهند زلال خضر به جام جمت ( غزل 93 ، بیت 6 و7 )

5- غزل 51 ، بیت اول ـ این بیت را اگر اینگونه بخوانیم درست در بارة امام حسین ( علیه السلام ) است :

لعل سیرابِ به خون ، تشنه ، لب یار من است         وز پی دیدن او دادن جان کار من است

یعنی : لبی که تشنه بود و با خون سیراب شد لب یار من است . ( امام حسین ( علیه السلام ) )

6- شیخ صدوق ـ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ، نشر اخلاق ، چاپ چهارم ، زمستان 1379 ، صفحة 195  ، حدیث 34 فقط در کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق پنجاه و دو حدیث در بارة اهمیت زیارت امام حسین ( علیه السلام) آمده است که در بسیاری از این احادیث ، ثواب زیارت آن حضرت با ثواب حج مقایسه شده است . ثوابهایی که در احادیث این کتاب برای زیارت امام حسین ( علیه السلام ) آمده است به شکلهای مختلف ، برابر با یک عمره ، یک عمرة مقبول ، یک عمرة بدون گناه ، یک حج ، یک حج و یک عمره ، یک حج و یک عمره تا ده حج و ده عمره ، بیست حج و بیست عمره بدون گناه و مقبول ، صد حج و صد عمره مقبول ، هزار حج و هزار عمره مقبول و ...  

7- شیخ عباس قمی ، کلیات مفاتیح الجنان ، چاپ عترت ، صفحة 890 ،  زیارت امام حسین ( علیه السلام ) در شب و روز عاشورا

8- صفحة 13 ، در توضیح بیت « دلم ز صومعه بگرفت و خرقة سالوس     کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا »

9- به قول حافظ :

شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد       بندة طلعت آن باش که آنی دارد ( غزل 125 ، بیت اول )

10- آیت الله جوادی آملی ، عبدالله ـ حکمت عبادت ، مرکز نشر اسراء ، چاپ پنجم ، 1381 صفحة 255 ( نقل شده از : بهار الانوار ، جلد 40 ، صفحة 200 ) حدیث معروف دیگری نیز هست که پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) فرموده‌اند که : من شهری از علم هستم و علی درِ آن شهر است هر کس طالب علم است باید از درِ آن وارد شود .

11- شیخ عباس قمی  ـ مفاتیح الجنان ، چاپ عترت ، چاپ دوم ، 1382 ، صفحة 809




تاریخ : شنبه 86/5/27 | 9:43 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

حسین ( علیه السلام) ؛ پیر مغان عشقِ حافظ

بسم ربالْحسین                              حسین ( علیه السلام) ؛ پیر مغان عشقِ حافظ

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید       که سالک بی‎خبر نبود ز راه و رسم منزلها (1)

معنی بیت : اگر پیر مغان که از صحت و سقم راه‌ها با خبر است به کاری فرمان داد به ظاهر آن نگاه نکن ( و در فرمان پیر مغان شک نکن وآن را انجام بده ) زیرا همیشه حق به پیر مغان است .

 

نگاهی به بعضی از ابیات لسان الغیب می‌اندازیم شاید پرده از روی پیر مغان برداریم او که سلوکش با عقل حسابگر چوبین نمی‌خورد ! 

با توجه به اینکه « مغ » به روحانیان آئین زرتشتی گفته می‎شود (2) « پیر مغان » می‌تواند مهمترین شخصیت در بین « مغ »‌ ها باشد . این ترکیب بیست و چهار بار در غزلیات حافظ تکرار شده است . حافظ از ازل ، حلقة عاشقی پیر مغان را در گوش دارد (3) بیش از چهل سال از عمر خود ( تقرییاً تمام عمر پس از سن تکلیف ) رابه او ارادت ورزیده است (4) و تصمیم دارد که تمام عمر را اینگونه باشد (5)  و ترک خدمت او نکند (6) او مرشد (7) و پناهگاه است (8) مشکل به دست او حل می‏شود (9)  باید از او مدد جست (10) واژه‎هایی مانند « نیکی » (11) « همت » (12) « دولت » (13) گشایش (14) « معنی » (15) را باید از درگاه او چشم داشت . و مانند بعضی به ظاهر سالکان ، نباید او را آزرد (16) و ورد صبح و شام عاشق صادق ، دعای پیر مغان است (17) و سخن پیر مغان را باید با گوش هوش شنید (18) چارة کار به دست پیر مغان است (19) اوست که به گفته عمل می‎کند (20) و با عنایت خویش مرید را ازجهل می‎رهاند (21) با توصیفاتی که از پیر مغان آوردیم اولین شخصیتی که در اسلام می‌توان به او لقب پیر مغان داد ، پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) است و پس از ایشان  بالتبع ، معصومین ( علیهم السلام ) .

آری حجت موجة ما (22) در اینکه از بین معصومین ( علیهم السلام ) امام حسین را با توجه به بیت « به می سجاده رنگین کن ... » پیر مغان عشقِ حافظ نامیده‌ایم اشاراتیست که در این بیت وجود دارد ؛ در این بیت حرف از « پیر مغان » است و « رنگین کردن سجّاده » با « می » .

با توجه به اینکه اولاً شراب برای نوشیدن است نه ریختن ! ثانیاً « می » سرخ است و خون هم سرخ ( و خون برای ریخته شدن ! ) بیراه نیست بگوییم که حافظ از « می » ، خون را اراده کرده و از« سجّاده »  نماز را (23) . با این توضیحات یاد نماز ظهر عاشورای امام حسین ( علیه السلام ) می‌افتیم که در بحبوحة جنگ و در مقابل دشمن اقامه شد و در این نماز شهید و زخمی نیز در راه خدا نثار شد . ( خون بر سجاده ریخت !)

ذکر دو نکته هم خالی از لطف نیست : 1- پیر مغان خود سالک طریقت است و به آنچه فرمان می‌دهد عمل می‌کند ( مثل امام حسین ( علیه السلام ) که خود چنین کرد و سجاده با می‌ رنگین نمود )

2- از این بیت مشخص است که ظاهراً سجاده را با « می » رنگین کردن عاقلانه نیست ( چرا که شاعر می‌خواهد بگوید که اگر چه با حساب ظاهری نمی‌خورد تو این کار را انجام بده ! ) مانند وضعی که امام و یاران با وفایش در آن بودند ، از نظر عقلا نماز خواندن آن هم در مقابل دشمن سفّاکی که از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کرد ، کار سنجیده‌ای نبود و به قول معروف با معادلات مربوط به جنگ و دفاع و ... ، جور در نمی‌آمد امّا امروز می‌فهمیم که کاری درستتر از این کار ـ نماز ظهر عاشورا ـ در آن زمان وجود نداشت .

در زیارت نامة امام حسین ( علیه السلام ) می‎خوانیم که « اشهدُ انَّک قد اَقمتَ الصلوه و ءاتیتَ الذَّکوه و اَمَرْتَ بِالْمعروفِ و نهیْتَ عنِ الْمنکر » (24) و چه زیبا گفته‌اند که « در عشق دو رکعت نماز است که وضوی آن درست نیاید الّا به خون » (25)

کلمة « سالک » یعنی رونده ، راهرو ( در مسیر فکری و معنوی ) . « پیر مغان در ادب عرفانی ، نماد کسی است که در سلوک ، به حق راه جسته است و در اصطلاح سالکان ، به نام پیر ، مرشد و انسان کامل  از او نام برده می‎شود » (26)

 پانوشت‏ها

1- غزل 1 ، بیت 4

2- باید توجه داشت که در شعر آنهم شعر حافظ ، کلمات به معنای ظاهریشان نیست مثلاً در مورد « مغ » که به روحانی زرتشتی گفته می‌شود به معنای مطلق روحانی ( و یا معصوم ) اطلاق می‌شود .

3- حلقة پیر مغان از ازلم در گوش است       بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود ( غزل 205 ، بیت 2 )

4- چل سال بیش رفت که من لاف می‎زنم       کز چاکران پیر مغان کمترین منم ( غزل 343 ، بیت اول )

5- تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود       سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود ( غزل 205 ، بیت اول )

6- به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت       چرا که مصلحت خود در آن نمی‏بینم ( غزل 358 ، بیت 2 )

7- گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت       در هیچ سری نیست که بویی ز خدا نیست ( غزل 69 ، بیت 9 )

8- و گر کمین بگشاید غمی ز گوشة دل       حریم درگه پیر مغان پناهت بس ( غزل 269 ، بیت 3 )

9- مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش       کو به تأیید نظر حل معما می‏کرد ( غزل 142 ، بیت 3 )

10- گر مدد خواستم از پیر مغان عیب مکن       شیخ ما گفت که در صومعه همت نبود ( غزل 208 ، بیت 5 )

11-نیکی پیر مغان بین که چو ما بد مستان       هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود ( غزل 203 ، بیت 2 )

12- در این غوغا که کس کس را نپرسد       من از پیر مغان همت پذیرم ( غزل 332 ، بیت 8 )

13-  حافظ جناب پیر مغان جای دولت است       من ترک خاکبوسی این در نمی‎کنم ( غزل 353 ، بیت 7 )

14- از آستان پیر مغان سر چرا کشیم       دولت در آن سرا و گشایش در آن در است ( غزل 39 ، بیت 4 )

15- آنروز بر دلم در معنی گشوده شد       کز ساکنان درگه پیر مغان شدم ( غزل 321 ، بیت 6 )

16- تشویش وقت پیر مغان می‎دهند باز       این سالکان نگر که چه با پیر می‎کنند ( غزل 200 ، بیت 6 )

17- منم که گوشة میخانه خانقاه من است      دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است ( غزل 53 ، بیت اول )

18- من که خواهم که ننوشم مگر از راوق خم       چه کنم گر سخن پیر مغان ننیوشم ( غزل 340 ، بیت 8 )

19- گرم نه پیر مغان در به روی بگشاید       کدام در بزنم چاره از کجا جویم ( غزل 379 ، بیت 4 )

20- مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ       چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد ( غزل 145 ، بیت 7 )

21- بندة پیر مغانم که ز جهلم برهاند       پیر ما هرچه کند عین عنایت باشد ( غزل 158 ، بیت 6 )

 

22- بر گرفته ازبیت : به رغم مدعیانی که منع عشق کنند      جمال چهرة تو حجت موجه ماست ( غزل 23 ، بیت2 )

23- از اقسام دلالت ، دلالت وضعی است که از اقسام آنهم دلالت لفظی است و از اقسام آن یکی دلالت تضمنی یعنی دلالت لفظ بر قسمتی از معنای موضوعٌ له است مانند دلالت سجاده که جزئی از نماز است به نماز .

 نک : شیروانی ، علی ـ تحریر منطق ، انتشارات دارالعلم ، چاپ اول ، 1378 ، صفحة 49  

24- شیخ عباس قمی ـ مفاتح الجنان ، زیارت مطلقة امام حسین ( علیه السلام ) ، صفحة 835 ( این فراز در بعضی از زیارات دیگر هم آمده است )

25- این فراز از حسین منصور حلاج نقل شده ؛ به قول حافظ : خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد       به آب دیدة و خون جگر طهارت کرد ( غزل 132 ، بیت 3 )

26-  دکتر حسن انوری ـ صدای سخن عشق ، صفحة 25                                                                                                                                            




تاریخ : چهارشنبه 86/5/17 | 10:39 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

حافظ به زیارت امام حسین (علیه السلام) می‏رود !

بسم رب الحسین

من که باشم در آن حرم که صبا       پرده دار حریم حرمت اوست (1)

معنی بیت : عظمت درگاه او چنان است که باد صبا مانند پرده داری در حریم او به خدمت مشغول است .

ابیاتی از غزلیات حافظ هست که می‌تواند به بارگاه ملکوتی امام حسین ( علیه السلام ) مربوط باشد مانند :

به بارگاه تو چون باد را نباشد باد      کی اتّفاق مجال سلام ما افتد (2)

دل کز طواف کعبة کویت وقوف یافت        از شوق آن حریم ندارد سر حجاز (3)

وگر کمین بگشاید غمی ز گوشة دل       حریم درگه پیر مغان پناهت بس (4)

عرض حاجت در حریم حضرتت مجتاج نیست      راز کس مخفی نماند با فروغ رای تو (5)

شرح :

1- آیه‌ای از قرآن کریم به مؤمنان سفارش می‌کند که بدون اجازه به خانة پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) ( و بالتبع ائمه ( علیهم السلام ) ) داخل نشوند . پس از اینکه معصومین ( علیهم السلام ) به جوار رحمت حق شتافتند  مرقد شریف ایشان و حرم مطهرشان به عنوان بیوت و خانه‌هایشان محسوب می‌شود . در اذن دخول این حرمهای شریف می‌خوانیم : اللّهمّ اِنّی وقفتُ عَلی بابٍ مِنْ ابوابِ بیوتِ نبیّکَ صلواتُکَ علیهِ و آله و قد منعتَ النّاسَ انْ یدخلوا الّا بِاذنکَ فَقُلْتَ یا ایّها الذینَ آمنوا لاتدخلوا بیوت النّبی الّا ان یؤذن لکم ... . از آنچه آمد ، حرمت قبور مطهر معصومین ( علیهم السلام ) معلوم می‌شود .

2- بزرگانی که در پاکی و علم و فقاهت بر سر زبانها بودند ، خدمت در این آستان را افتخار خودمی‌دانستند و در گدایی از این خاندان از بقیه سبقت گرفته بوده‌اند . به طور مثال آیات عظامی را می‌توان نام برد که بر درگاه حضرت معصومه ( علیها سلام ) ( خواهر گرامی امام رضا ( علیهما السلام ) ) گردن خود را کج می‌کردند و با خضوع می‌گفتند ( و می‌گویند ) « یا فاطمةُ اشفَعی لی فِی الْجنّه » (2) اگرچه پیامبر اعظم ( صلی الله علیه و آله ) و امامان معصوم ( علیهم السلام ) دارای مزار و حرم هستند امّا از بیت مورد بحث بیشتر به حرم امام حسین ( علیه السلام ) می‌رسیم .

3- در داستان مظلومیت ابا عبد الله ( علیه السلام ) « خیمه » زیاد بر زبان می‌آید و در این میان  « حرم » به تعدادی خیمه که در کنار هم بر پا شده‌اند و همچنین به جایی که فقط محارم شخص می‌توانند به آنجا وارد شوند ، گفته می‌شود .

4- در لحظات آخر عاشورا وقتی چهار هزار تیر انداز او را احاطه کردند و بین او و خیمه‌های حرمش جدایی انداختند ؛ حضرت سید الشّهدا فریاد کشیدند که : « ای شیعیان آل ابی سفیان ! اگر دین ندارید و از روز معاد و قیامت نمی‌ترسید لا اقل در دنیای خویش آزادمرد باشید ( و به زن و بچه حمله نکنید ) و اگر خود را عرب می‌پندارید به خوی و خلق عرب ( که غیور هستند ) بر گردید ... من با شما در جنگ هستم بر زنها مؤاخذه‌ای نیست ؛ لشکریان یاغی خود را تا من زنده هستم از دستبرد به حرم من باز دارید . (3)

5- پس از اینکه سر مبارک امام حسین ( علیه السلام ) را از بدن شریفش جدا کردند حضرت زینب ( سلام الله علیها ) در مرثیه‌ای جانسوز ندبه سر داد و با آوازی حزین و قلبی غمگین به رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) عرض کرد که : « ای محمد ! که پیوسته هدیه‌ها و تحفه‌ها با درود نامحدود فرشتگان آسمان تقدیم تو می‌شود ؛ این حسین است که به خون خود آغشته شده و اعضایش قطعه قطعه شده است و اینها دختران تو هستند که اسیر شده‌اند ... یا محمد ! این حسین است که در گوشة بیابان افتاده و باد صبا بر او می‌گذرد ... » (4) جمع همة آنچه آمد این بیت است که :

من که باشم در آن حرم که صبا       پرده دار حریم حرمت اوست (5)

ابیاتی از غزلیات حافظ هست که می‌تواند به بارگاه ملکوتی امام حسین ( علیه السلام ) مربوط باشد مانند :

به بارگاه تو چون باد را نباشد باد      کی اتّفاق مجال سلام ما افتد (6)

دل کز طواف کعبة کویت وقوف یافت        از شوق آن حریم ندارد سر حجاز (7)

وگر کمین بگشاید غمی ز گوشة دل       حریم درگه پیر مغان پناهت بس (8)

عرض حاجت در حریم حضرتت مجتاج نیست      راز کس مخفی نماند با فروغ رای تو (9)

 

پانوشته‌ها

 

1- غزل 56 ، بیت 5

2- شیخ عباس قمی ـ کلیات مفاتیح الجنان ، چاپ دوم ، رمستان 1377 ،  صفحة 934 ، زیارت حضرت معصومه ( علیها سلام ) کسانی مانند آیت الله بهجت ( حفظه الله ) که کار هر روزشان زیارت حضرت معصومه است این فراز از زیارت آن حضرت را هر روز می‌خوانند

3- علامه حسینی طهرانی ، سید محمد حسین ـ لمعات الحسین ، انتشارات صدرا ، چاپ دوم ، شوال 1407 قمری ، صفحة 69

4- طاهر دزفولی ، محمد ـ سوگنامة کربلا ( ترجمه لهوف سید ابن طاووس ) ، انتشارات مؤمنین ، چاپ دوم 1379 ، صفحة 247   

5- در این غزل ابیات دیگری نیز هست که اشاره به کربلا و عاشورا دارد از جمله :

هر گل نو که شد چمن آرای      زائر رنگ و بوی صحبت اوست (بیت 7)

که بیان کنندة عشق و علاقة زیارت آن امام همام در قلب هر عاشق صادقی است . و یا بیت :     

من و دل گر فدا شدیم چه باک            غرض اندر میان سلامت اوست (بیت 10)

که بیانگر جانفشانی اصحاب امام حسین ( علیه السلام ) است که حاضر بودند که ای کاش هزاران جان داشتند و می‌دادند تا وجود نازنین سید الشّهدا به سلامت بماند . همین الآن هم دلسوختگان و عاشقان ایشان در زیارت نامه‌هایی که می‌خوانند اعلام می‌کنند که : « بِابی اَنتَ وَ اُمّی و نفسی یا ابا عبد الله » (شیخ عباس قمی ـ مفاتیح الجنان ، چاپ عترت ، چاپ دوم ، 1382 ، صفحة 859 ، زیارت مخصوص امام حسین ( علیه السلام ) ( البته این فراز در زیارات مختلف آن حضرت و به شکلهای مختلف آمده است . ))

6- غزل 114 ، بیت 4 ( به امام حسین سلام می‌کنیم : السلام خلیک یا اباعبد الله )

7- غزل 260 ، بیت 7 ( توجه به ثواب عظیم زیارت قبر امام حسین ( علیه السلام ) این بیت را زبان حال ما می‌کند )

8- غزل 269 ، بیت 3 ( پیر مغان امام حسین ( علیه السلام ) است که حاجت می‌دهد و یاد او غم از دل می‌برد)

9- غزل 410 ، بیت 10




تاریخ : چهارشنبه 86/5/17 | 2:3 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی